امسال سال دومی بود که با برو بچه ها (دوستام) و چند تا از مغازه های اطراف روز تاسوعا و عاشورا جلوی مغازه شربت می دادیم. این جمع رو خیلی دوست دارم چون خیلی چیزا از این جمع یاد گرفتم و کلا تو این دو روز خیلی حالم خوبه. و به هیچی فکر نمی کنم ...
روز عاشورا بود که من مشغول شربت دادن بودم که یه خانومی اومد جلو شربت گرفت بعد به من گفت: شما فروشنده ی همین مغازه ی .... هستین .
من:بله . چطور؟
خانوم:آخه اصلا به قیافه شما نمیومد که از این کارا بکنین و شربت بدین و ...
من: بله؟ یعنی چی ؟ مگه من کافرم؟
خانوم: نه . ببخشید شرمنده .خیلی ممنون.
من :خواهش میکنم. دیگه تکرار نشه . (اینو تو دلم گفتم)
سلام راست گفته مغازه داره ها اینقدر .......هستند که ازشون بعیده از اینکار کارها بکنند
سلام
تو فروشنده ی اون مغازهه.با توام.
خوبی؟
مگه تو هم بلدی شربت بدی؟
با نظر امین آقا موافقم.حرف حقی زده.
ولی شما اون خانومه رو ببخشش.
موفق باشی
بای
تنها کاری که از دستم بر می اومد شربت دادن بود
چون شربت درست کردن بلد نیستم
واقعا شربت درست کردن کاری داره آقای فروشنده؟!
وای...
اون آقاهه رو !(با انگشت اشاره نشونت میدم)
همون فروشنده هستا !!
چه مسخره !!
مگه فروشنده ها نمیتونن شربت بدن !
چه ایده های جالبی داریم ما مردم
مرسی که صدام کردی تا بیام !!
منم اومدم صدات کنم و بگم آپم...
و منتظرت !
راستی !
سلام.
harki sharbat bede mosalmune?ya age nade kafare??!ghezavat ba in meyara aslan javab nemide.man kasio mishnasam ke chadorie va namaz mikhune,ama filmesham didam ke tu mehmunie mokhtalet miraghse!...khanum age zaher bin nabudan khateretuno mokaddar nemikardan.
P.s :Ashura ruzi be yad mandauni bud,chon man 19 sale shodam.
خیلی هم از حرفش ناراحت نشدم گوشم از این حرفا پره
چون اونی که باید بدونه خودش میدونه تو دل من چی میگذره
انشاله قبول باشه
تو زمستون شیر گرم بدین یا چای بهتره